.

اااااااااا

لختیه برگ درخت و ریزش برگ روی آسفالت زمخت شهر

ریزش باران اسیدی بر سر و روی تن سبز درخت ،

خنده ی تلخ زمین و گریه ی بی فایده ی سرد درخت

واقعیتی تکرار شدنی بود

 

نگاه مغموم من اما دوخته شد به درخت

خیس از سر و تن بهر غمه انبوه درخت

تبر در دست من و ریشه ی بی جون درخت

واقعیتی تکرا شدنی بود

 

که بزنم و بیاندازم ساقه را

یا بزارم که بماند به اندوه ریزان برگ

 

 

 

 



نوشته شده توسط ـــــ ققنوس ـــــ
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

لختیه برگ درخت و ریزش برگ روی آسفالت زمخت شهر

ریزش باران اسیدی بر سر و روی تن سبز درخت ،

خنده ی تلخ زمین و گریه ی بی فایده ی سرد درخت

واقعیتی تکرار شدنی بود

 

نگاه مغموم من اما دوخته شد به درخت

خیس از سر و تن بهر غمه انبوه درخت

تبر در دست من و ریشه ی بی جون درخت

واقعیتی تکرا شدنی بود

 

که بزنم و بیاندازم ساقه را

یا بزارم که بماند به اندوه ریزان برگ

 

 

 

 

ـــــ ققنوس ـــــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی